۱۳۸۶ اسفند ۸, چهارشنبه

اعمال روز اربعین حسینی(علیه السلام)


اربعین به نقل از مفاتیح الجنان :
(شيخ در تهذيب و مصباح روايت كرده از حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام كه فرموده: علامات مؤمن پنج چيز است پنجاه و يك ركعت نماز گزاشتن كه مراد هفده ركعت فريضه و سى و چهار ركعت نافله است در هر شب و روز و زيارت اربعين كردن و انگشتر در دست راست كردن و جبين را در سجده بر خاك گذاشتن و بسم الله الرحمن الرحيم را بلند گفتن) و كيفيت زيارت حضرت امام حسين عليه السلام در اين روز به دو نحو رسيده يكى زيارتى است كه (شيخ در تهذيب و مصباح روايت كرده از صفوان جمال كه گفت: فرمود به من مولايم حضرت صادق عليه السلام در زيارت اربعين كه زيارت مى‏كنى در هنگامى كه روز بلند شده باشد و مى‏گويى

السَّلامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ السَّلامُ عَلَى خَلِيلِ اللَّهِ وَ نَجِيبِهِ السَّلامُ عَلَى صَفِيِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِيِّهِ السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ السَّلامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِيُّكَ وَ ابْنُ وَلِيِّكَ وَ صَفِيُّكَ وَ ابْنُ صَفِيِّكَ الْفَائِزُ بِكَرَامَتِكَ أَكْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَيْتَهُ بِطِيبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَيِّدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِدا مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَيْتَهُ مَوَارِيثَ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِكَ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ فَأَعْذَرَ فِي الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِي هَوَاهُ وَ أَسْخَطَكَ وَ أَسْخَطَ نَبِيَّكَ وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِكَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِينَ النَّارَ [لِلنَّارِ] فَجَاهَدَهُمْ فِيكَ صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّى سُفِكَ فِي طَاعَتِكَ دَمُهُ وَ اسْتُبِيحَ حَرِيمُهُ اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْنا وَبِيلا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَابا أَلِيما السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِينُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِينِهِ عِشْتَ سَعِيدا وَ مَضَيْتَ حَمِيدا وَ مُتَّ فَقِيدا مَظْلُوما شَهِيدا وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ وَ مُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ أَنِّي وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُورا فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ [الطَّاهِرَةِ] لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِيَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّينِ وَ أَرْكَانِ الْمُسْلِمِينَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ الْهَادِي الْمَهْدِيُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِينِي وَ خَوَاتِيمِ عَمَلِي وَ قَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ لَكُمْ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لا مَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ [أَجْسَامِكُمْ‏] وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ وَ ظَاهِرِكُمْ وَ بَاطِنِكُمْ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ.
پس دو ركعت نماز مى‏ خوانی و دعا مى‏كنى به آنچه مى‏خواهى و برمى‏گردى
و ديگر زيارتى است كه از جابر منقول است و كيفيت آن چنان است كه از عطا روايت شده كه گفت با جابر بن عبد الله انصارى بودم در روز بيستم ماه صفر چون به غاضريه رسيديم در آب فرات غسل كرد و پيراهن طاهرى كه با خود داشت پوشيد پس گفت كه آيا با تو چيزى هست از بوى خوش اى عطا گفتم با من سعد هست پس قدرى از آن گرفت و بر سر و بدن پاشيد و پابرهنه روانه شد تا ايستاد نزد سر مبارك امام حسين عليه السلام و سه مرتبه الله اكبر گفت پس افتاد و بيهوش شد و چون به هوش آمد شنيدم كه مى‏گفت السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا آلَ اللَّهِ الخ كه بعينه همان زيارت نيمه رجب است كه ما ذكر نموديم و با آن فرقى ندارد جز چند كلمه كه شايد از اختلاف نسخ باشد چنانچه شيخ مرحوم احتمال داده پس اگر كسى خواست كه آن را نيز بخواند رجوع كند به زيارت نيمه رجب .
مؤلف گويد كه زيارت امام حسين عليه السلام در اوقات شريفه و ليالى و ايام متبركه به غير از اين اوقات كه ذكر شد نيز افضل است خصوصا اوقاتى كه به آن حضرت نسبتى داشته باشد مانند روز مباهله و روز نزول هل أتى و روز ولادت شريف آن حضرت و شبهاى جمعه و از روايتى مستفاد مى‏شود كه حق تعالى در هر شب جمعه نظر مكرمتى بر آن حضرت فرمايد و جميع پيغمبران و اوصياى ايشان را به زيارت او بفرستد (و ابن قولويه از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه: هركه زيارت كند قبر امام حسين عليه السلام را در هر جمعه آمرزيده شود البته و از دنيا بيرون نرود با حال حسرت از دنيا و مسكنش در بهشت با امام حسين عليه السلام باشد) و در خبر اعمش است كه همسايه او براى او گفت در خواب ديدم كه رقعه‏ها از آسمان فرو مى‏ريزد كه در آنها امان نوشته‏اند براى هر كه زيارت امام حسين عليه السلام كند در شب جمعه و بعد از اين در اعمال كاظمين در حكايت حاجى على بغدادى اشاره به اين مطلب خواهد شد ص 486 و غير اين اوقات از اوقات شريفه ديگر (و روايت شده: از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند كه آيا زيارت امام حسين عليه السلام را وقتى هست كه بهتر از وقت ديگر باشد فرمود كه زيارت كنيد آن حضرت را در هر وقت و هر زمان زيرا كه زيارت آن حضرت خير مقررى است هر كه آن را بيشتر بعمل آورد خير بيشتر خواهد يافت و هر كه كمتر كند كمتر خواهد يافت و سعى كنيد در زيارت كردن آن حضرت در اوقات شريفه كه اعمال صالحه در آنها ثوابش مضاعف است و در آن اوقات شريفه ملائكه از آسمان نازل مى‏شوند از براى زيارت آن حضرت) الخ و از براى خصوص اين اوقات مذكوره زيارت منقولى يافت نشده بلى در روز سوم ماه شعبان كه روز تولد حضرت امام حسين عليه السلام است دعايى از ناحيه شريفه بيرون آمده كه بايست آن را خواند و ما آن را در اعمال ماه شعبان ذكر كرديم و بدان نيز كه زيارت آن حضرت در غير كربلا از شهرهاى دور فضيلت زيادى دارد و ما در اينجا به ذكر دو روايت كه در كافى و تهذيب و فقيه است قناعت مى‏كنيم روايت اول (ابن ابى عمير از هشام روايت كرده كه حضرت صادق عليه السلام فرمود كه: هرگاه راه يكى از شما دور و از خانه‏اش تا به قبور ما مسافت بسيار باشد بالا رود به پشت بام بلندتر منزل خود و دو ركعت نماز كند و اشاره كند به سلام كردن بسوى قبرهاى ما پس بدرستيكه آن به ما مى‏رسد) روايت دوم از حنان بن سدير از پدرش منقول است كه حضرت صادق عليه السلام به من فرمود اى سدير زيارت مى‏كنى قبر حسين عليه السلام را در هر روز عرض كردم كه فداى تو گردم نه فرمود شما چه جفاكاريد در هر جمعه زيارت مى‏كنيد او را گفتم نه فرمود در هر ماهى زيارت مى‏كنيد گفتم نه فرمود در هر سالى او را زيارت مى‏كنيد گفتم گاهى از سالها شده كه زيارت كرده‏ام فرمود اى سدير چه جفاكاريد شما به امام حسين عليه السلام آيا ندانستيد كه حق تعالى را دو هزار هزار فرشته است و در تهذيب و فقيه هزار هزار فرشته است ژوليده مو گرد آلوده كه مى‏گريند بر آن حضرت و زيارت مى‏كنند و سست نمى‏شوند و چه مى‏شود براى تو اى سدير كه زيارت كنى قبر حسين عليه السلام را در هر جمعه پنج مرتبه و در هر روزى يك مرتبه گفتم فدايت شوم بين ما و بين او فرسخهاى بسيار است فرمود به من كه بالا رو به بام خانه‏ات پس نظر كن به جانب راست و چپ پس بلند كن سر خود را بسوى آسمان پس قصد كن جانب قبر آن حضرت را و بگو السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ نوشته مى‏شود براى تو زيارتى و آن زيارت حجه و عمره است سدير گفت بسا شد كه بجا آوردم اين را در ماه بيشتر از بيست مرتبه) و در صدر زيارت اول از زيارات مطلقه گذشت چيزى كه مناسب اين مقام بود

استخاره رقاع از امام صادق(علیه السلام)

منها استخارة الرقاع و هي أعظمها مروية عن الصادق ع قال إذا أردت أمرا فاكتب في ثلاث رقاع :
(بسم الله الرحمن الرحيم خيرة من الله العزيز الحكيم لفلان بن فلانة افعل) و في ثلاث (بسم الله الرحمن الرحيم خيرة من الله العزيز الحكيم لفلان بن فلانة لا تفعل) ثم ضع الست تحت مصلاك ثم صل ركعتين فإذا فرغت فاسجد و قل مائة مرة : (أستخير الله برحمته خيرة في عافية ثم اجلس و قل اللهم خر لي و اختر لي في جميع أموري في يسر منك و عافية) ثم اضرب بيدك إلى الرقاع فشوشها و أخرج واحدة واحدة فإن خرج ثلاث متواليات افعل فافعل و إن خرج ثلاث متواليات لا تفعل فلا تفعل و إن خرج واحدة افعل و الأخرى لا تفعل فأخرج من الرقاع إلى خمس فانظر أكثرها فاعمل به و دع السادسة

ترجمه :
یک نوع از استخاره ها که از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است استخاره رقاع است (امروزه به معنای کاغذ است در گذشته به پوست حیواناتی که مطلبی بر روی آنها نوشته می شد می گفتند) که برترین نوع استخاره می باشد حضرت می فرمایند :
هرگاه امری را اراده کردی در سه برگه کاغذ بنویس :
(بسم الله الرحمن الرحيم خيرة من الله العزيز الحكيم لفلان بن فلانة افعل)
- بجای فلان بن فلان اسم خود و پدرش را می نویسد مثلا حسین بن علی -
و در سه برگه کاغذ دیگر بنویس :
(بسم الله الرحمن الرحيم خيرة من الله العزيز الحكيم لفلان بن فلانة لا تفعل)
سپس هر 6 برگه را زیر سجاده نمازت گذاشته و 2 رکعت نماز بجا بیاور بعد از نماز به سجده برو و 100 با بگو :
(أستخير الله برحمته خيرة في عافية
سپس می نشینی و می گویی:
اللهم خر لي و اختر لي في جميع أموري في يسر منك و عافية)
سپس با دست خود کاغذهای زیر سجاده نماز را به هم بزن و یکی یکی کاغذها را بیرون بیاور
1) اگر سه کاغذ متوالی افعل آمد آن کار خوب است و بجا بیاور
2) اگر سه کاغذ متوالی لا تفعل آمد آن کار بد است و باید اجتناب کرد.
3) اگر یکی افعل و دیگری لا تفعل بود (سه کاغذ مثل هم نبودند) کاغذ چهارم و پنجم را نیز بیرون آورده و به غالب عمل کن و البته کاغذ ششم حذف می شود.

نظر خواهی یادتان نرود.

۱۳۸۶ اسفند ۵, یکشنبه

عایشه و ساده لوح بودن وی

جالب توجّه است كه در روايات متعددى از پيامبر مى‏خوانيم كه نسبت به داستان جنگ جمل و موضع‏گيرى «عايشه» در آن، پيشگوييهايى فرموده و به او هشدار داده است، از جمله اين كه:
چون «عايشه» عازم بر خروج شد به جستجوى شترى براى او بر آمدند كه «هودجش» را حمل كنند، شخصى به نام «يعلى بن امية» شترى به نام «عسكر» براى او آورد كه بسيار درشت اندام و مناسب اين كار بود. هنگامى كه «عايشه» آن را ديد از آن خوشش آمد و در اين هنگام‏ شتربان به توصيف قدرت و قوّت شتر پرداخت و در لا به لاى سخنش نام «عسكر» را كه نام آن شتر بود بر زبان جارى كرد، هنگامى كه «عايشه» اين نام را شنيد تكان خورد و «انّا للّه و انّا اليه راجعون» بر زبان جارى كرد و بلافاصله گفت اين شتر را ببريد كه مرا در آن حاجتى نيست. هنگامى كه دليلش را از او سؤال كردند،
گفت رسول خدا (ص) نام چنين شترى را براى من ذكر فرموده و مرا از سوار شدن بر آن نهى فرموده است. سپس دستور داد شتر ديگرى براى او بياورند امّا هر چه گشتند شتر ديگرى كه مناسب اين كار باشد نيافتند، ناچار جهاز شتر و صورت ظاهرى آن را تغيير دادند و نزد او آوردند، گفتند شترى قويتر و نيرومندتر براى تو آورديم او هم راضى شد.
«ابن ابى الحديد» بعد از نقل اين داستان، داستان ديگرى از «ابو مخنف» نقل مى‏كند كه «عايشه» در مسير راه خود به سوى «بصره» به يك آبادى به نام «حوأب» رسيد، سگهاى آبادى سر و صداى زيادى كردند به طورى كه شترهاى كاروان رم كردند.
يكى از ياران «عايشه» گفت: ببينيد چقدر سگهاى «حوأب» زياد است و چقدر فرياد مى‏كنند، «عايشه» فورا زمام شتر را كشيد و ايستاد، گفت: اين جا «حوأب» و اين صداى سگهاى «حوأب» بود، فورا مرا برگردانيد چرا كه از «پيامبر» شنيدم كه مى‏فرمود... در اين جا به ذكر خبرى پرداخت كه پيامبر او را هشدار داده بود: بترس از آن روزى كه به راهى مى‏روى كه سگهاى «حوأب» در آن جا در اطراف تو سر و صداى زيادى خواهند كرد در آن جا يك نفر (براى منصرف ساختن عايشه از اين فكر) صدا زد: خداى تو را رحمت كند ما مدّتى است از «حوأب» گذشته‏ايم گفت: شاهدى داريد آنها رفتند و پنجاه نفر از عربهاى آن بيابان را ديدند و پاداشى براى آنها قرار دادند كه بيايند شهادت دهند: اين جا «حوأب» نيست و «حوأب» را پشت سر گذاشتيد، «عايشه» پذيرفت و به راه خود ادامه داد
عجيب اين است كه اين گونه مطالب، سبب ترديد «عايشه» مى‏شد ولى آن همه روايات صريحى كه از پيامبر اكرم در باره على (ع) شنيده بود و راوى بسيارى از آنها خود او بوده است، سبب ترديد و انصراف او نشد، و اين از عجايب است در ضمن از اين داستانها استفاده مى‏شود كه او به آسانى فريب مى‏خورد و تغيير عقيده مى‏داد.