متفکر و عارف اسلامى صدر الدین شیرازى رحمه الله ، در کتاب «مفاتیح الغیب» درها و منشأهاى جهنم را حواس هفتگانه نفسانى دانسته است که حواس ظاهر مظاهرى از آنست، گوید: [ «اگر ادراکات مسخر هواها و شهوات گردد، وسیلهها و درهایى براى سقوط در مهالک میگردد و اگر عقل به نور ایمان فروزان شد و از استعداد به فعلیت رسید و مدرک حقایق گردید و قوا و شهوات نفسانى را در راه عبودیت استخدام کرد، از هر حس و ادراک باطنى آیهاى از آیات طالع میشود و درى از درهاى معارف باز میگردد، و هر یک را شعور خاصى حاصل میشود که معانى و معارف و اسرار الهى از آن انتزاع میگردد، بر خلاف اهل هوا و جهالت، همانها که از شنیدن آیات الهى اعراض دارند و بر سرکشى خود اصرار مىورزند- چنان که خداى تعالى درباره آنان فرموده: یَسْمَعُ آیاتِ اللَّهِ تُتْلى عَلَیْهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِیمٍ آیات خدا را میشنود، سپس برترى جویانه چنان اصرار مىورزد که گویا هرگز آن را نشنیده است، در گوشهایش سنگینى است، پس آنان را به عذاب دردناکى بشارت ده» اینان همان کسانى هستند که درها برویشان محکم بسته شده و راه در برابرشان مسدود گردیده است: وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ از پیش رویشان سدى و از پشت سرشان نیز سدى قرار میدهیم و آنان را چنان میپوشانیم که هیچ نمىبینند». درهاى آسمان به روى ایشان گشوده نشود و داخل بهشت نگردند ... اینان نه آن درجه عقلى را دارند که معقولات فطرى را درک کنند و نه آن سلامت صدر را دارند که شنیدنیها را تلقى کنند، ناچار حال آنان در آخرت چنان است که خود اعتراف میکنند، آن گاه که اعتراف سودى بدانان ندارد: لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فِی أَصْحابِ السَّعِیرِ فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ اگر گوش میدادیم و تعقل میکردیم چنین از یاران جهنم نبودیم، پس به گناهان خود اعتراف میکنند»].این بیان و تحقیق عرفا و متفکرین اسلامى درباره درهاى جهنم (یا منشأهاى) آن مطابق بسیارى از آیات است که اهل جهنم را فاقد تعقل و درک صحیح و کر و کور و گنگ معرفى کرده، از این نظر طبقات بالاى یکدیگر درهاى جهنم که در روایات آمده مطابق با حواس و مشاعر است که هر یک برتر از دیگر و ناظر بر آنست، این حواس و ادراکات از حس بساوایى (لامسه) شروع میشود و بدرک و شعور عقلى پایان مىیابد، چنان که هر مبدأ حس و ادراک برتر، محیط و فوق حس و ادراک زیرین میباشد و هر یک از آنها میتواند راه و طریقى به سوى جهنم باشد یا به سوى مبادى عالیتر و محیط بهشت پیش برد، و ظاهر آیه و لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ از سوره حجر، این است که (من) براى بیان مبدأ و منشأ است یعنى هر درى از وجود گمراهان جزء تقسیم شدهاى دارد.از نظر اهل بینش و عرفا این درها چنان مشهود است که مانند محسوسات احتیاج به دلیل و برهان ندارد: آن دلى کو مطلع مهتابهاست بهر عارف «فتحت ابوابها» است
با تو دیوار است و با ایشان در است با تو سنگ و با عزیزان گوهر است
آنچه تو در آینه بینى عیان پیر اندر خشت بیند پیش از آن».
با تو دیوار است و با ایشان در است با تو سنگ و با عزیزان گوهر است
آنچه تو در آینه بینى عیان پیر اندر خشت بیند پیش از آن».